باغ من
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستين سرد نمناكش.
باغ بي برگي,
روز و شب تنهاست,
با سكوت پاك غمناكش.
ساز او باران, سرودش باد.
جامه اش شولاي عرياني ست.
ور جز اينش جامه اي بايد,
بافته بس شعلة زر تار پودش باد.
گو برويد, يا نرويد, هر چه در هر جا كه خواهد, يا نمي خواهد.
باغبان و رهگذاري نيست.
باغ نوميدان,
چشم در راه بهاري نيست.
گر ز چشمش پرتو گرمي نمي تابد,
ور برويش برگ لبخندي نمي رويد؛
باغ بي برگي كه مي گويد كه زيبا نييست؟
داستان از ميوه هاي سر به گردونساي اينك خفته در تابوت پست خاك ميگويد.
باغ بي برگي
خنده اش خونيست اشك آميز.
جاودان بر اسب يال افشان زردش مي چمد در آن
پادشاه فصل ها, پائيز.
من از این قسمت شعر بالا بیشتر خوشم آمده:
گر زچشمش پرتو گرمی نمیتابد
ور به رویش برگ لبخندی نمیروید
باغ بی برگی که میگوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک میگوید
مهدی اخوان ثالث خرداد 1335
برداشت من:
البته مفهوم ظاهری آن گویای توصیف پاییز است.
همانطور که میدانیم این شعر در 1335 نوشته شده و (آنطور که من شنیدم که شاید اشتباه بوده) در دوران اختناق سروده شده پس شاید شاعر به صورت هنرمندانه خواسته با پاییز و ابر و... دوران را وصف کند.
اگر شعر را 5 قسمت در نظر بگیریم که من در خود متن شعر با فاصله قسمت ها را ایجاد کرده ام.
در قسمت اول پوستین سرد نمناک و باغ بی برگی و تنها بودن شاید نشانه های فضای بد و فقر و تنگدستی و تنهایی مردم ایران است
در قسمت دوم میگوید صذای باران و هوهوی باد ساز مردم و فقر پوشیده شده
در قسمت سوم در این باغ که همه نا امیدند کسی در انتظار ازادی نیست .
ولی در قسمت چهارم که من ان همه گفتم بیشتر منظورم دریافتن این قسمت بود چون وقتی معنای قسمتی را میخواهی دریابی باید کل شعر را بخوانی
در قسمت چهارم ظاهر میگوید چکسی گفته که پاییز و باغ بی برگ زیبا نیست بلکه برعکس چون از میوه هایی حکایت دارد که روزی سر بر اوج آسمان داشته اند و امروز در دل خاک خفته اند.
و به نظر من :
اگر در ایران حالا شور و نشاطی نیست اما باز هم زیباست چون که حکایت از آزاد مردانی و پهلوانانی دارد که روزی بودندو الان نیستند و الان زیباست چون گذشته زیبایی داشته.
ودر قسمت پنجم: راستش من نفهمیدم این قسمتو :)
البته من حتما اشتباهات زیادی دارم که خیلی شاداب میشوم که مرا با "گفتار های نیکتان"(به قول مادرم) راهنمایی کنید.
کوچه باغ هاتان پر موسیقی باد
۳ نظر:
سلام سالار عزیز
یک -اشعار اخوان ثالث را، بسیار دوست دارم اشعارش بیانگر و بازتاب احساس آدمی در برابر حوادث جامعه و روز گار است.
دو - این شعر باغ، همانطور که هست، و بدون تعبیر، نقاشی زیبایی از طبیعت و فصل هاست.
سه- اگر بخواهیم این شعر را تعبیر کنیم هر کسی می تواند از ذهنیت خود آنرا نقد و بررسی کند . به عبارت دیگر به قول حافظ
هر کسی از ظن خود شد یار من.
از درون من نجست اسرار من
چهار- به نظر من باغ دنیای رمانتیک و عاشقانه شاعر است
باغبان ، معبود و معشوق است
ابر بی وفایی معشوق است
باد و باران ، دل بی قرار در گرو یار است
بهار، نشانه وصال، مهر و محبت و شکوفایی است
با چنین نگاهی به خرمن این شعر ببین چه از آن برداشت می کنی؟؟؟؟؟
پنج - اما با شناختی که از اخوان ثالث داریم شعر را با این شناخت هم می توانیم تعبیر کنیم
مثلن:
باغ، دیار و محیط زندگانی شاعر است
باغبان، دولت و نوع حکومت می تواند باشد
باد و باران، حوادث آزارنده است
بهار، رویای دلخواه شاعر است.
============
با صمیمانه ترین درود ها
فریدون
سالار عزیز
با عرض پوزش , من در پیام قبلی اشتباهن شعر مولانا را به حافظ نسبت داده ام .
با سلام های فراوان
فریدون
اگر در ایران حالا شور و نشاطی نیست اما باز هم زیباست چون که حکایت از آزاد مردانی و پهلوانانی دارد که روزی بودندو الان نیستند و الان زیباست چون گذشته زیبایی داشته.
یا بهتر است این طور بگوییم:
اگر در ایران حالا شور و نشاطی نیست اما باز هم زیباست چون که حکایت از آزاد مردانی و پهلوانانی دارد که روزی بودندو الان نیستند و الان زیباست چون گذشته زیبایی داشته.
و آزاد مردانی در این سرزمین هستند که ممکن است الان خودشان را نشون نمیدن ولی بهار خواهد رسید و این خفته های در خاک بلاخره خودشان را نشان میدهند و این امیدی که وجود دارد زیباست
ارسال یک نظر