پنجشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۶

خروس می خواند


۹ نظر:

ناشناس گفت...

سالار عزيزم
ممنونم از پيام ات در پرستو.
.
سالها قبل که سفری به نطنز و کاشان رفته بودم صبح ها با آوای دلنشین خروس از خواب بیدار میشدم. این تصویر چقدر زیبا و خاطره انگیز است. راستی خروس ها چرا می خوانند؟

بیدار شوید بیدارشوید
ای آدم های رفته در خواب
طلوع افتاب است
و رفته از خاطر سحر مهتاب
لبخند می زند گل
جاريست چشمه
آواز می خواند بلبل

بيدار شويد ای آدم ها ...
بيدار شويد

آری می خواند خروس
برای منو تو
برای دشت
برای مرغان هميشه عروس

.
با صميمانه ترين درود
فريدون

ناشناس گفت...

سالار جان
آواز خواندن خروس را خیلی دوست دارم
حیف که سال هاست از شنیدن صدایش محروم هستم
.
خاطرات قشنگی از خواندن خروس دارم براین کم کم می نویسم
.
نیمای بزرگ هم شعرهای قشنگی از خروس دارد آنها را هم برایت می نویسم
.
در ضمن هیچگاه از نگاه کردن به پرهای رنگارنگش و اون ژست های بانمک و پرغرور خروس ها و راه رفتن با اطمینان شان سیر نمی شوم

ناشناس گفت...

شادی
یک خاطره از خاله شادی برات تعریف کنم همونی که همیشه میگی: مامان وقتی بهش زنگ بزن که منم باشم و از اون گوشی به حرفاتون گوش بدم. گاهی هم صدای خنده ت از اون طرف تو رو لو میده
..
وقتی مجرد بودیم گاهی می رفتیم رحمت آباد تو اون خونه ی قشنگ شب می خوابیدیم اولین بار که شادی رو با خودمون بردیم صبح که شد دیدم ملافه رو کشیده رو سرش و معلومه بیداره ولی از جاش بلند نمی شه من هم که همیشه صبح زود بیدارم دیگه حوصله م سر رفته بود آروم گفتم شادی بیداری؟
با عصبانیت گفت: بله
گفتم چی شده ؟ باز هم با همون لحن عصبانی با نمکش که آدم از خنده روده بر میکنه گفت اون خروسه رو من امروز می کُشم
من هم زدم زیر خنده باز اون با عصبانیت گفت :این خروسه نذاشته من بخوابم اونوقت تو می خندی!!!ا
.
وقتی که رفتیم تو حیاط و خروسه سر حال با مرغا و جوجه ها مشغول بود و شادی هم می رفت طرفش و چشمشاشو جمع میکردو دندوناشو به اون نشون میداد و با اون لحن بانمکش هی بهش بد وبیراه می گفت
اون روز با خاله پروین والهه و فرشته کلی خندیدم

ناشناس گفت...

عاصمه
عاصمه که تازه رفته بود مدرسه پیش خودش فکر کرده بود حالا بزرگ شده و می تونه یه هفته ای بره خونه عموش تو گرگان بمونه.
بعد از دو شب خوابیدن صبح که بلند میشه میگه میخوام برگردم تِلوُر
زن عموش می پرسه چرا؟چی شده؟
در جواب با اون ناز مخصوص بچگیش میگه

اینجا خروس نداره!!!؟

ناشناس گفت...

شهر صبح» نام شعری است که نیما یوشیج به نشانه‌ی همکاری با مجله‌ی خروس جنگی می سراید که در نخستین شماره‌ی مجله نیز چاپ می گردد.

از شهر صبح

قوقولی قو. خروس می‌خواند.
از درون نهفت خلوت ده،
از نشیب رهی که چون رگ خشک،
در تن مردگان دواند خون،
می‌تند بر جدار سرد سحر؛
می‌تراود به هر سوی هامون.

با نوایش از او، ره آمده پر،
مژده می‌آورد بگوش آزاد
می‌نماید رهش به آبادان
کاروان را در این خراب آباد.

نرم می‌آید.
گرم می‌خواند.
بال می‌کوبد.
پر می‌افشاند.

گوش بر زنگ کاروان صداش،
دل بر آوای نغز او بسته است.
قوقولی قو. بر این ره تاریک
کیست کاو مانده، کیست کاو خسته است؟

گرم شد از دم نواگر او،
سردی آور شب زمستانی.
کرد افشای رازهای مگو،
روشن آرای صبح نورانی.

با تن خاک بوسه می‌شکند
صبح نازنده، صبح دیر سفر،
تا وی این نغمه از جگر بگشود،
وز ره سوز جان کشید بدر.

قوقولی قو. ز خطه‌ی پیدا،
می‌گریزد سوی نهان شب کور.
چون پلیدی دروج کز در صبح
به نواهای روز گردد دور.

می‌شتابد به راه مرد سوار
گرچه‌اش در سیاهی اسب رمید.
عطسه‌ی صبح در دماغش بست
نقشه دلگشای روز سپید.

این زمانش بچشم،
همچنانش که روز،
ره بر او روشن،
شادی آورده است.
اسب می‌راند،
قوقولی قو. گشاده شد دل و هوش.
صبح آمد. خروس می‌خواند

همچو زندانی شب چون گور،
مرغ از تنگی قفس جسته است.
در بیابان و راه دور و دراز
کیست کاو مانده، کیست کاو خسته است؟

نیما یوشیج
2 / آبان / 1325

http://www.ziapour.com/fa/khoroos.aspx

ناشناس گفت...

«خروس از نظر ظاهر اندام، موجودی قرص و مهاجم و از نظر رنگ‌آمیزی، جلوه‌گر؛ از نظر هویت (در ادبیات ما) نماینده‌ی فرشته‌ی بهمن و به عنوان طلایه، وظیفه‌اش بیداری مردم بوده است و چون هیبت زیبا و رنگین خروس به نقاشی نزدیک و خود نیز مظهر جنگ و مبارزه است، نشانه‌ای مناسب برای اهداف انجمن محسوب می‌شد.»

http://www.ziapour.com/fa/khoroos.aspx

ناشناس گفت...

هر دوازده ماه سال هم نماد حيوانی ديگر حاکم است که آنها هم ويژگی های خود را دارند.
بر هر ماه هم يکی از عناصر چهار گانه آب، باد، خاک، آتش حاکم است که هر عنصر هم دارای خصوصياتی ويژه است.

نمادهای حيوانی دوازده گانه ای که بر سال حاکم اند، عبارتند از: موش، گاو، ببر، گربه ( يا خرگوش )، اژدها ( يا نهنگ )، مار، اسب، بز( يا گوسفند )، ميمون، خروس ( يا مرغ )، سگ و خوک.

شرقی ها معتقدند اتفاقات هر سال از شخصيت حيوان نمادينش متاثر است. احتمالا اين هم فانتزی باقيمانده از دوران باستان است.

صدای قوقولی قوقو می آيد

نماد حيوانی حاکم بر سال 13۸۴ جناب خروس است که با گردنی افراشته و قدم هايی محکم از جمعيت زير فرمان خود سان می بيند! درست مثل يک ژنرال در مراسم رسمی پادگان های ارتشی.

بر مبنای باورهای شرقی سال خروس سال نظاميان و ديکتاتورهاست. سالی است که در طول آن قدرتمداران هيچگونه بی احترامی يا اعتراضی را تحمل نمی کنند.

خروس سال پيشرفت های وسيع نظامی و به قدرت رسيدن نظاميان و زورمدارهاست. در اين سال حتی بحث های سياسی می تواند دردسر آفرين باشد. برای اعتراض و آزادی های سياسی بايد منتظر سال ديگر بود که سال سگ است.

چينی ها بر اين باورند که خروس سال يک دنده هاست. خروس آنقدر خودخواه است که برای اثبات عقيده اش حالت تهاجمی به خود می گيرد.

سالی است که سياستمدارهای راستين به مرخصی می روند و نظاميان و رفتارهای خشن نظامی بر جوامع حاکم می شود. البته سال خيال پردازها و روياپردازها هم هست. سال قول های بزرگ و عمل های کوچک است. سال مرگ قهرمانان شجاع و متهور و لاف زن و سال شهرت های کاذب است.

سال فيلسوف های پرگو و افراط و تفريط و سختکوشی مستمر و کم ثمر است.

در مجموع شرقی ها معتقدند سال خروس سال سختی برای زندگی کردن است. امکان بيکاری، بی پولی و کمبود مواد غذايی وجود دارد و در نقاطی از جهان ممکن است قحطی رخ دهد.

امسال سال ترقی نظاميان است. تعدادی از آنها به دليل شجاعت و تهورشان تحسين خواهند شد.
اما همه چيز در سال خروس اينقدرها بد نيست. يا دستکم بر مبنای طالع بينی های شرقی برای متولدين همه سال ها به يکسان سخت نخواهد گذشت. سال خروس برای متولدين سال هايی که بر آنها موش ( متولدين سال های ۱۳۲۷، ۳۹، ۵۱، ۶۳ و ۱۳۷۵)، گاو( متولدين سال های ۱۳۲۸، ۱۳۴۰، ۵۲، ۶۴ و ۱۳۷۶ )، اژدها ( متولدين سال های ۱۳۱۹، ۳۱، ۴۳، ۵۵، ۶۷ و ۱۳۷۹ )، اسب ( متولدين سال های ۱۳۲۱، ۳۳، ۴۵، ۵۷، ۶۹ و ۱۳۸۱)، خروس ( متولدين سال های ۱۳۲۴، ۳۶، ۴۸، ۶۰، ۷۲ و ۱۳۸۴ ) و خوک ( متولدين سال های ۱۳۲۶، ۳۸، ۵۰، ۶۲ و ۱۳۷۴ ) حاکم است، سال خوب و موفقيت آميزی خواهد بود.

متولدين سرشناس سال خروس

به نوشته پائولا دلسول در کتاب طالع بينی چينی به ترجمه شهره شيرزاد با توجه به ويژگی های خروس، به نظر می رسد برخی از خروس های سرشناس تاريخ يونيفورم نظامی برتن دارند، مانند: ريشليو، گوبلز، کلبر و ريموند اليور.

ماری دومديسی و پل ششم هم متولد سال خروس اند. از نويسندگان سرشناسی که در سال خروس متولد شده اند، می توان از فرانسوا مورياک، آندره موروا، ويليام فالکنر، دکارت، کيپلينگ، لافونتن و کولت نام برد.

اما يک خروس سرشناس هم در ميان ياغيان و طاغيان وجود دارد. کلايد گانگستر معروف آمريکايی که فيلم بانی و کلايد بر اساس سرگذشت او ساخته شد هم متولد سال خروس است.

بی بی سی پرشین
http://www.shafighi.com/forum/showthread.php?t=1442

ناشناس گفت...

Dear Salar
Thank you for the lovely song and music. I will write to you soon
All the best
Fridoun

ناشناس گفت...

تقدیم به سالار عزیزمان

http://www.birtak.com/navanama/id/002044.php